گفتگو با خدا
![]() گفتم: خستهام.
گفتی: لاتقنطوا من رحمة الله گفتم: هیشکی نمیدونه تو دلم چی میگذره.
گفتی: ان الله یحول بین المرء و قلبه گفتم: غیر از تو کسی رو ندارم.
گفتی: نحن اقرب الیه من حبل الورید گفتم: ولی انگار اصلا منو فراموش کردی!
گفتی: فاذکرونی اذکرکم گفتم: تا کی باید صبر کرد؟
گفتی: و ما یدریک لعل الساعة تکون قریبا گفتم: تو بزرگی و نزدیکت برای منِ کوچیک خیلی دوره! تا اون موقع چیکار کنم؟
گفتی: واتبع ما یوحی الیک واصبر حتی یحکم الل گفتم: خیلی خونسردی! تو خدایی و صبور! من بندهات هستم و ظرف صبرم کوچیک... یه اشاره کنی تمومه!
گفتی: عسی ان تحبوا شیئا و هو شر لکم گفتم: انا عبدک الضعیف الذلیل... اصلا چطور دلت میاد؟
گفتی: ان الله بالناس لرئوف رحیم ![]() گفتم: دلم گرفته.
گفتی: بفضل الله و برحمته فبذلک فلیفرحوا گفتم: اصلا بیخیال! توکلت علی الله.
گفتی: ان الله یحب المتوکلین گفتم: خیلی چاکریم!
ولی این بار، انگار گفتی: حواست رو خوب جمع کن! یادت باشه که: گفتم: چقدر احساس تنهایی میکنم.
گفتی: فانی قریب گفتم: تو همیشه نزدیکی؛ من دورم... کاش میشد بهت نزدیک شم.
گفتی: و اذکر ربک فی نفسک تضرعا و خیفة و دون الجهر من القول بالغدو و الأصال گفتم: این هم توفیق میخواهد!
گفتی: ألا تحبون ان یغفرالله لکم گفتم: معلومه که دوست دارم منو ببخشی.
گفتی: و استغفروا ربکم ثم توبوا الیه گفتم: با این همه گناه... آخه چیکار میتونم بکنم؟
گفتی: الم یعلموا ان الله هو یقبل التوبة عن عباده گفتم: دیگه روی توبه ندارم.
گفتی: الله العزیز العلیم غافر الذنب و قابل التوب گفتم: با این همه گناه، برای کدوم گناهم توبه کنم؟
گفتی: ان الله یغفر الذنوب جمیعا گفتم: یعنی بازم بیام؟ بازم منو میبخشی؟
گفتی: و من یغفر الذنوب الا الله گفتم: نمیدونم چرا همیشه در مقابل این کلامت کم میارم! آتیشم میزنه؛ ذوبم میکنه؛ عاشق میشم! ... توبه میکنم: یا غافر الذنب، اغفر ذنوبی جمیعا
گفتی: ان الله یحب التوابین و یحب المتطهرین ناخواسته گفتم: الهی و ربی من لی غیرک
گفتی: الیس الله بکاف عبده گفتم: در برابر این همه مهربونیت چیکار میتونم بکنم؟
گفتی: یا ایها الذین آمنوا اذکروا الله ذکرا کثیرا و سبحوه بکرة و اصیلا
هو الذی یصلی علیکم و ملائکته لیخرجکم من الظلمت الی النور و کان بالمؤمنین
رحیما |