هفت سين

اعضاى خانواده همه در تب و تابند، تا ساعت تحويل سال نو اندکى بيشتر نمانده ، دختر خانواده با نگرانى سفره هفت سين را مى نگرد ، گاه چيزى را اندکى جابجا مى کند، زاويه آيينه را تغيير مى دهد تا قرآن و سبزه در دل آن بنشيند، همه اعضاى خانواده به دور سفره عيد مى نشيند و سال نو را با صميمت آغاز مى کنند. نوروز درپاى سفره ايى که اجزاء آن همگى راز آلود و زيبايند آغاز شده است ؛ سنت زيبايى که خانواده را ملزم مى سازد دراين لحظه همه در کنار يکديگر قرار گيرند نقش برجسته و مهمى در وفاق و همبستگى ميان اعضاء خانواده دارد به ويژه اهميت اين سنت وقتى آشکار مى شود که در جوامع امروز با کمرنگ شدن ارزش و اهميت خانواده روبرو هستيم. اجزاء سفره عيد يا سفره هفت سين و نماد آن اجزاء چيست از کجا آغاز شده و چگونه به ما رسيده است؟ سفره هفت سين با نوروز پيوند نا گسستنى دارد و جزيى از آن است، و چنانکه در مقاله " بدين بايستگى روزى " آمد ، گذشته نوروز و نقطه آغازين آن چندان مبهم و به افسانه آميخته است که براى يافتن چرايى آن جز توسل به اسطوره ها و افسانه ها راهى باقى نمى ماند.

امروزه اين خوان نوروزى در اقصى نقاط کشور گسترده مى شود: " سفره ايى محدود به ترکيب لغوى سين درهمه جا رايج نيست اما اصل گسترش سفره عموميت دارد. چه در تمام شهرها و روستاهاى ايران گسترده مى شود... اين خوان مجموعه اى است بسيارمتنوع از آنچه که در زندگى به آن محتاجند"(1) برخلاف تصور عامه که هفت سين را فرا گير و همگانى مى دانند انواع ترکيبات ديگر با عدد هفت در کشورمان رايج است مانند هفت شين که درميان هموطنان زرتشتى رواج دارد: بعضى هفت سين را در اصل هفت شين مى دانند: شراب و شکر، شهد و شير ، شمع و شمشاد و شانه يا شايه ( ميوه) و برخى آن را صورت دگر گونه هفت چين مى آورند يعنى هفت چيز چيده شده از درخت. اين سنت ارزنده چنان مسخ شده که هفت ميم نيز بر سر سفره نهاده اند: مرغ ، ماهى ، ميوه ، ماست ،مربا، مسقطى و ميگو"(2) چنانکه بر مى آيد در سفره عيد آنچه مشترک است عدد هفت است و آينه و کتاب مقدس ( در ميان مسلمانان قرآن و زرتشتيان اوستا) و البته آب وماهى زنده در درون آن .

عدد هفت عددى مقدس در نزد ملل مختلف است واز جمله در ايران به دلايلى اين عدد مقدس شمرده مى شده است: هفت آسمان، هفت شهرعشق، هفت خوان رستم و هفت سين يا شين يا ميم سفره عيد از حضور مستمر اين عدد در سنن و عقايد اين ملت حکايت دارد. " هفت نزد ايرانيان عدد مقدسى است و با هفت امشا سپندان يا هفت جاودانه مقدس ارتباط کامل دارد"(3) امشاسپندان يا جاودانان مقدس، مقدسان بى مرگ يا جاودانان پاک، صفات پاک اهورامزدا هستند و نامهايشان به ترتيب عبارتند از: ( واژه ها به صورت فارسى آمده نه پهلوى و اوستايي)؛1- بهمن 2- ارديبهشت 3- شهريور 4- سفندارمذ يا اسفند 5- خرداد 6- اَمـِرتات يا امرداد يا بنابر غلط مشهور مرداد. " آنچه از اوستا بر مى آيد در راس اين شش امشاسپندان گاه "سپنته مئينيو" قرار داشته و گاه اهورا مزدا، و با اين افزوده عدد هفت را کامل مى کرده اند.

همچنين گاه به جاى اهورا مزدا، ايزد سروش را براى کامل کردن عدد هفت افزوده اند"(4) متاسفانه تاکنون ميان اجزاء هفت سين ( آنچه بيشترين فراوانى را ميان ملت ايران دارد) و هفت امشاسپند ارتباط معنايى يافت نشده است :وهومن يا بهمن به معناى انديشه نيک اشه وهيشته يا ارديبهشت به معناى بهترين و بالاترين راستى و پاکى خشثروئيريه يا شهريور با معناى بهترين و بالاترين راستى و پاکى سپنته آرمئى تى يا سفندارمذ ( اسفند) فروتنى مقدس هئوروتات يا خرداد: رسايى و تندرستى امرتات يا بيمرگى ( الف در اول کلمه امرتات نفى کننده است مرداد به تنهايى به معنى مرگ و نيستى است) " اگر در درازاى زمان هفت "سيني" يا هفت ميوه يا گل يا سبزى که با سين آغاز مى شوند و هر يک با نشانه اى از با رورى و تندرستى تلقين شده اند، در آنجا بايد پاى ذوق لطيف ايرانى را جستجو کرد. آن چيزهايى که امروزه، خوان ما را زنيت مى بخشد و همه اهل خانه را به جهانى از شادى و سرسبزى فرا مى خواند چيست، سبزه نو دميده است و سنبل خوش بر و خوش بو، سيب که ميوه اى بهشتى نام گرفته است و نمادى از زايش است ، سمنو اين مائده تهيه شده از جوانه گندم که بخشى از آيين هاى باستانى را ياد آورى مى کند.

سنجد که بوى و برگ و شکوفه درخت آن محرک عشق و دلباختگى است. سير که از دير زمان به عنوان دارويى براى تندرستى شناخته شده است، دانه هاى سپند(اسفند) که نامش به معنى مقدس است و دانه هاى به رشته کشيده آن زينت بخش خانه هاى روستايى و دافع چشم بد. ما بر اين خوان آيينه مى گذاريم که نور و روشنايى مى تاباند، شمع مى افروزيم که روشنايى و تابش آتش را به ياد مى آورد ، تخم مرغ که تمثيلى از نطفه و بارورى است، کاسه آب زلال به نشانه همه آبهاى خوب جهان و ماهى زنده در آب به نشانه تازگى و شادابى ."(5) با مقايسه اى ميان معناى نام امشاسپندان ( که نام 6 ماه از سالهاى شمسى نيز هست) و کنايات و استعاره هاى اجزاء سفره هفت سين آشکار مى گردد که جز سپنته و اسفند که تنها تکرار واژه است ايندو ارتباط ديگرى با يکديگر ندارند و اين ناشى از مسخ و قلب اين سنت کهن در طى اعصار طولانى است.

به هر روى تنها مى توان گفت که خوان نوروزى که اجزاء آن با عشق چيده شده است ، بر رخسار زيباى محبت و مودت خانوادگى زيبايى طبيعت و رنگ هاى اعجاب آور آن را هم خواهد افزود .

چرا که نوروز جشن طبيعت و جشن نوشدن زندگى است.

 

 

عید نوروز بر شما مبارک

سالی سر شار از خوشی و سلا متی داشته باشید.

هم اكنون سال 11هجري است، سكوت مرگباري مدينة النَّبی رافرا گرفته ووجود ملكوتی پيامبر اكرم(صلي الله عليه وآله) در بستر بيماري آرميده است.

رحمتٌ لِلعالَمينی كه 23سال براي هدايت وارشاد مردم متحمل رنجها و مشقتهاي فراوان گشته و بعدازماجراي حجة الوداع که به فرمان خداوند ولايت مولا اميرالؤمنين علي(عليه السلام) را اعلان ورسالت خودرابه اتمام رسانده بود ولي بازهم آثاراندوه وملال برچهره مباركش نمايان بود.
آري، اوبخوبي خطرمنافقان وآفتهاي اين نهال نوپا رامي ديد، همان کسانی كه لحظه اي هم به رسالت پيامبرايمان نياوردند، همان کسانی كه بغض حيدر(عليه السلام) رادردل داشتند همان کسانی كه بارها وبارها سبب آزارپيامبرشدند.
پيامبردربستربيماري آرميده است، باوجود بيماري خودگاه وبيگاه به مسجد مي آمد وبامردم نمازمي گذارد. دريكي ازروزها كه حضرت علي(عليه السلام) وفضل بن عباس زيربغلهاي مبارك پيامررا گرفته بودند تا به مسجد ببرند درحاليكه پاهاي مباركشان برروي زمين كشيده مي شد به مسجد آمدند وبالاي منبررفته وفرمودند: اي گروه اصحاب چگونه پيغمبري بودم براي شما؟

آيا خودبه نفس نفيس جهاد نكردم درميان شما؟ آيا دندان پيشين مرا نشکستند؟ آيا جبين مراخاك آلود نكردند؟ آياخون برروي من جاري نكردند تاآنكه ريش من رنگين شد؟ ...
صحابه گفتند: بلي يارسول خدا به تحقيق كه صبركننده بودي براي رضاي خداونهي كننده بودي براي خدا.
پيامبرفرمود: حق تعالي حكم كرده است وسوگند يادنموده است كه نگذرد از هيچ ظالم وستمكاري. پس سوگند ميدهم شمارابه خداكه هركس از جانب من به اوظلمي شده بگويد وقصاص كندكه قصاص دردنيا نزدمن محبوبتراست ازقصاص عقبي ودرحضورگروه ملائكه وانبياء.

همه گريستند، شدت اندوه به حدي است كه احدي دم نمي زند. ناگهان مردي ازانتهاي مجلس برخواست اوكسي جزسوادة بن قيس نبود.
گفت: اي رسول خدا، پدرومادرم به فدايت. هنگامي كه ازطائف مي آمدي من به استقبال توآمدم. درحاليكه برناقه خشمگين خودسواربودي، چوب دست خودرابالا بردي تابرمركب خود بزني ولي برشكم من فرودآمد.
دراين هنگام پيامبردستورداد: بلال برودهمان چوب دست رابياورد. لحظاتي بعدچوب دست پيامبردردستان قيس بود وپيامبرآماده براي قصاص. نفسهادرسينه حبس شده، همه مات ومبهوت قيس رامي نگرند، خدايااومي خواهدچه كند؟ ناگهان آن مردسينه وشكم پيامبررابوسيدوگفت: اي خدا من به سينه پيامبربراي ايمني ازآتش دوزخ پناه مي برم.

دراين هنگام پيامبرفرمود: خداوندا! توعفوكن سوادة بن قيس راهمچنانكه اواز پيامبر توگذشت. آري، بدينسان پيامبربه همه درس بزرگي راآموخت وبه سختي وكشان كشان به منزل بازگشت. اضطراب ودلهره سراسرمدينه رافراگرفته بود. ياران پيامبرباديدگاني اشكبارودلهايي آكنده از اندوه درخانه پيامبرگردآمده بودند، گزارشهايي كه ازداخل خانه به بيرون مي رسيد ازوخامت حال آن حضرت حكايت مي كرد. گروهي ازياران وعلاقمندان به حضرت ختمي مرتبت، درصدد زيارت آن ماه دل آرا برآمدند اما وخامت حال حضرت اجازه ديدارراميسر نمي كرد. درتمام روزهائي كه پيامبردر بستر بيماری بود فاطمه(سلام الله عليها) دركنارپيامبرنشسته ولحظه اي ازايشان دورنمي شد.
ناگهان پيامبربه دخترجگرگوشه خود اشاره كرد كه جلوبيايد تابااوصحبت كند. فاطمه(سلام الله عليها) قدري خم شد وسررانزديك بردوآنگاه پيامبربااوبه طورآهسته سخن گفت: وقتي كه سخن پيامبربه پايان رسيد، زهرا(سلام الله عليها) سخت گريست وسيلاب اشك ازديدگان اوجاري گشت. پس ازلحظاتي پيامبربارديگربه زهرااشاره كردوآهسته بااوسخن گفت، اين بار زهرا(سلام الله عليها) باچهره اي باز وقيافه اي خندان ولبانی متبسّم سربرداشت.
اين حالت حضرت زهرا(سلام الله عليها) تعجب وشگفت حاضران رابرانگيخت. ازايشان علت راجويا شدند اما حضرت فرمود: تاپيامبرزنده اند رازايشان رافاش نمي كنم.
اما پس ازدرگذشت پيامبرحضرت زهرا(سلام الله عليها) آن راز را فاش نمودكه پيامبربه رحمت خدامي رودواولين كسي كه به اوملحق مي شود دخترش فاطمه است.

لحظات آخرين به سرعت سپری مي شد، پيامبرچشمان مبارك راگاهي مي بست وگاهي به سختي بازمي كرد وبعدازمدت كوتاهي دوباره پلكهاي مبارك رابرروي چشمان خودمي كشيد. عرق سردي برجبين مبارك پيامبرنشسته است، پيامبرچشمان مبارك رابه سختي بازنمود، فرمود: حبيب دل مرابياوريد، چندين باراين کلام ازدولب رنجوروخشكيده پيامبرخارج شدوهربار که كسي را مي آوردند حضرت روي برمي گرداند، پس حبيب دل پيامبرکيست؟  دراين هنگام حضرت زهرا(سلام الله عليها) فرمود: يقينا علي (عليه السلام) رامي خواهد .1
پيامبربه محض ديدن روي اميرالمؤمنين علي(عليه السلام) خندان شدوفرمود: اي علي(عليه السلام) نزديك من بيا. دست اوراگرفت ونزديك بالين خودنشاند وازهوش رفت. دراين حال امام حسن(عليه السلام) وامام حسين(عليه السلام) واردشدند، هنگامي كه حال پيامبر رابدينسان ديدند فرياد واجَدَّاه، وامحمَّداه! سردادندوخودرابه سينه آن حضرت افكندند.
اميرالمؤمنين علي(عليه السلام) خواست آن دورا ازروي سينه پيامبربلندكند كه دراين حين پيامبربه هوش آمده وفرمود: علي جان، بگذاركه من اين دوگلم رابيشترببويم وآنهانيزبامن وداع كنند، زيرابعدازمن به اين دوظلم بسياررواخواهندداشت وبه تيغ وزهرستم كشته خواهندشد، پيامبرباگفتن اين سخن ازهوش رفت، پس ازمدتي كه دوباره به هوش آمدچشمان خسته اش را بازنمود وبه مهاجرين وانصاركه گرد بسترآن شمع راستين بشريت حلقه زده بودند، نگريست، سپس فرمود: براي من قلم وكاغذي(كنف گوسفند) بياوريد، مي خواهم براي شمانامه اي بنويسم كه هيچگاه گمراه نشويد، يكي ازصحابه برخواست تاامرپيامبررااطاعت كندكه ناگهان صداي شيطان ازگلوي عمرخارج شد، صبركن، صبرکن.

- چه مي گوئي اي عمر: لازم نيست كاغذوقلم بياوري اين مردهزيان مي گويد، ماراكتاب خدابس است.
- چه مي گوئي اي عمر؟! اورسول خداست هيچگاه هزيان نگفته ونمي گويداوازهرگونه خطا منزه ومبرَّی است.
- همين كه گفتم، كتاب خدابراي مابس است.
بعدازاين واقعه بين صحابه درگيري لفظي رخ داد. عدّه اي حرف عمرراتكراركرده وعده اي نيزمي گفتند قول، قول رسول الله(صلي الله عليه وآله)است.

آري، ديوسيرتان بخوبي دريافته بودند كه پيامبر چه چيزي رامي خواهدبنويسد، اومي خواهد ولايت وسرپرستي امت راكه بارها بارها اعلام داشته بود وبارزترين نمونه آن غديربود راباخط خودبنويسد، اماافسوس وصد افسوس كه نگذاشتند. بعدازبگومگوبين اصحاب يكي ازصحابه گفت: يارسول الله مي خواهيد اكنون قلم وكاغذ رابياورم؟ پيامبردراين حين فرمود: نه، بعدازاينكه اين سخنان راازشماشنيدم نيازي به آن ندارم ولي شمارا وصيت مي كنم كه بااهل بيت من به نيكي رفتاركنيد.2
دراين هنگام حالت احتضار دروجود مقدس پيامبر نمايان گشت ودرحاليكه سرمبارکشان درآغوش حضرت علي(عليه السلام) بود، فرشته قابض ارواح ظاهرگشت وپس از عرض سلام وباكسب اجازه ازرسول گرامی اسلام، روح ايشان رابا خودبه ملكوت اعلي برد، پيامبرآرام آرام چشمان مبارك خودرابرروي هم گذاشتند وباقلبي اندوهگين ازنافرماني امت ونگران ازآينده اهل بيتش ازاين ديارفاني رخت بربست وبه جوارحق تعالي شتافت.

 

 

 

امام رضا

علی بن شعیب گوید:

" بر ابوالحسن الرضا علیه السلام وارد شدم. از من پرسید: ای علی! زندگی کدام یک از مردم بهتر است؟ عرض کردم: سرورم! شما از من بدان آگاه ترید. فرمود: ای علی! هر کس که زندگی دیگری در زندگی او نکو شود. ای علی! زندگی کدام یک از مردم بدتر و ناگوارتر است؟ عرض کردم: شما داناترید؟

فرمود: کسی که دیگری در زندگی او زندگی نکند. ای علی! با نعمتها،  همسایه خوبی باشید که آنها رام نشده هستند و اگر از قومی گرفته شدند به آنها باز نخواهند گشت.

ای علی! بدترین مردمان کسی است که میهمانش را باز دارد و به تنهایی بخورد و بنده اش را بزند. به خداوند خوش گمان باش. هر کس که گمان خود را به خداوند نکو کند، خداوند نیز او را ناامید نخواهد کرد. و هر که به روزی کم راضی شد، به عمل کم از او راضی خواهد شد و هر که به اندک از حلال خرسند شود، هزینه اش سبک گردد و خانواده اش از نعمت برخوردار خواهد شد و خداوند او را به درد و درمان دنیا بینا سازد و او را به سلامت از دنیا به دارالسلام بیرون برد. بخیل را آرامش، حسود را لذت، ملول را وفا و دروغگو را مروت نیست."(1)

و نیز از آن حضرت نقل شده است که فرمود:

" وحشتناک ترین (صحنه ها) برای انسان سه جاست: روزی که زاده می شود و دنیا را می بیند، و روزی که می میرد و آخرت و اهل آن را مشاهده می کند، و روزی که برانگیخته می شود و احکامی را می بیند که در سرای دنیا ندیده است. خداوند در این سه جا بر یحیی و عیسی علیه السلام درود فرستاده است. درباره یحیی فرمود:

وَ سَلامٌ عَلیهِ یَومَ وُلِدَ وَ یَومَ یَمُوتُ وَ یَومَ یُبعَثُ حَیّاً.(2)

" و درود بر او روزی که زاده شد و روزی که می میرد که زنده برانگیخته می شود."

و درباره عیسی فرمود:

وَالسَّلامُ عَلَیَّ یَومَ وُلِدتُّ وَ یَومَ أَمُوتُ وَ یَومَ أُبعَثُ حَیّاً(3)

" و درود بر من روزی که زاده شدم و روزی که می میرم و روزی که زنده برانگیخته می شوم."

خرد انسان مسلمان تمام نگردد مگر آنکه در او ده ویژگی باشد: از او امید خیر باشد، از بدی او در امان باشند، خیراندک از سوی دیگران را بسیار شمارد، خیر بسیار خود را کم انگارد، هر چه حاجت از او خواهند دلتنگ نشود، در طول عمر خود از دانش جویی خسته نشود، فقر در راه خدا برایش محبوب تر از توانگری باشد، خواری در راه خداوند برایش محبوب تر از سرفرازی در راه دشمن خدا باشد، گمنامی برایش شیرین تر از شهرت و بلندآوازگی باشد. سپس فرمود: دهم، و دهمی چیست؟ گفته شد: چیست؟ فرمود: کسی را نبیند جز آنکه می گوید او بهتر و پرهیزکارتر از من است.

همانا مردم دو دسته اند: یکی بهتر و باتقواتر از او و دیگر بدتر و پست تر از او. پس چون با بدتر و پست تر از خود دیدار کند، گوید: شاید خوبی این مرد پنهان باشد این برای او بهتر باشد و خوبی من نمایان است و این برای من بدتر است و چون به کسی که بهتر و با تقواتر از اوست برخورد کند برای او فروتنی کند تا بدو ملحق شود پس چون چنین کند، بزرگی اش فزونی گیرد و خوبی اش بهتر شود و یادش نکو گردد و بر اهل زمانه سروری یابد. (4)

 

 

 

آن خالقی که بر تن بی روح جان دهد 

مهر تو، رایگان، به دل خاکیان دهد

شخصی کریم، جود بلا  شرط می کند

آری، خدا هر آنچه دهد، رایگان دهد

هر نعمتی که داد خدا، بی سوال داد

وصل تو را، که خواسته ام، بی گمان دهد

از خلقت تو، خواست خداوند لامکان  

ما را کنار رحمت عامش مکان دهد

گر جان دهم، به یک نگهت، سود با من است

کالای خویش را، که بدین حد گران دهد؟

بی امتحان مرا به غلامی قبول کن

رسوا شوم، اگر دل من امتحان دهد

دارم امید، لطف تو گیرد چو دست من

دامان پر ز گرد گناهم تکان دهد

می خواست گر خدای نبخشد گناه ما

ما را چرا امام چنین مهربان دهد؟

آن پرچمی که بر سر بام حریم توست

راه بهشت را به محبان نشان دهد

قلب (حسان) به یاد تو از غصه فارغ است

در انتظار این که به پای تو جان دهد

روز جزا که در صف قرآن و عترتیم

ما را امام ثامن ضامن امان دهد

شهادت امام رضا(ع) بر شما تسلیت باد.

التماس دعا

السلام عليک يا ابا عبدلله الحسين (ع)

السلام علی الحسین و علی الرواح الحسین و علی الاصحاب الحسین و علی الولاد الحسین (ع)

خدایی ترین خون !

آفرینش در سوگ تو مرثیه ایست که انتقام رگ های تو را در راز بلند تداوم زمین به انجام خواهد رساند...

رسالتی شفاف تر از همه ی آیینه ها در چشم های حقیقتی که خواهد ماند ...

توی این شبا بد جووری محتاج دعاییم ...

مارو هم فراموش نکنید

 

اربعین امام حسین تسلیت باد.

 بگذاريد و بگذريد ...

      ببينيد و دل مبنديد ...

               چشم بياندازيد و دل مبازيد

                         که بايد   گذاشت و گذشت ....

                                                                         امام علي (ع

 

 همه کس و همه چیز را دوست بدار اما به هیچکس و هیچ چیز دل مبند مگر خدا !!!

شمایی که عاشق امام حسینی حتما به این وبلاگ

 

 سر بزنید.

 

 

www.paeez20008.blogfa.com